در زندگی مشترک سواد عاطفی داشته باشید -آکا

آکاایران: چرا رابطه عاطفی بعد از ازدواج سرد می شود ؟

در زندگی مشترک سواد عاطفی داشته باشید

به گزارش آکاایران: چرا رابطه عاطفی بعد از ازدواج سرد می شود ؟

 اختصاصیآکا ایران: 

بعد از ازدواج به تدریج تاب و تب اولیه رابطه عاطفی کاهش می یابد و بسیاری از زوجین تصور می کنند رابطه سرد شده است . شاید نامزد خود را متهم به سردی رابطه کنند یا حتی با این فکر که چنین رابطه ای نمی تواند به  خوشبختی منجر شود ، نامزدی شان را بهم می زنند اما در حقیقت فقدان سواد عاطفی بزرگترین مشکلی است که زوج های جوان به آن دچار می شوند .

سواد عاطفی به این معناست که حالات ، عواطف و احساسات درونی تان را تشخیص دهید و حقیقت آن را درک کنید . در اوایل رابطه عاطفی به خاطر تغییرات بیوشیمی خون هیجان فرد متفاوت است و مییزان سطح نوراپی نفرین و دوپامین خون زیاد می شود و به دلیل جدید بودن رابطه برای فرد هیجان زیادی وجود دارد و در نتیجه نوراپی نفرین و دوپامین که هورمون عشق نامیده می شود ، افزایش می یابد .

در زمان شروع رابطه طرفین بسیار خوشحال هستند و هیجان زیادی دارند و به محض خداحافظی دلتنگ می شوند . با بهانه های مختلف با هم تماس می گیرند و دوست دارند با هم باشند . این رفتارها مربوط به مرحله ی اول رابطه عاطفی است و اگر زوجین سواد عاطفی نداشته باشند قادر به درک این هیجانات به دلیل کارکرد شدید مغز نخواهند بود . در واقع هیجانات شروع رابطه به دلیل عملکرد خوب مغز است که مانند موتور ماشین کار می کند اما این خصوصیت بیشتر از 6 ماه دوام نخواهد داشت زیرا بعد از آن مغز برای دفاع از سلامتش خود را با وضعیت موجود تطابق می دهد و هیجانش فروکش می کند . یعنی بدن هنوز هورمون نوراپی نفرین و دوپامین ترشح می کند اما بدن با این هورمون دیگر به آن سطح هیجان نمی رسد به این دلیل که جسم عادت کرده تا مغز بتواند از سلامت خودش دفاع کند .

مغز قادر نیست هیجانات زیاد را برای مدت زمان طولانی حفظ کند و به این دلیل وارد مرحله ی استراحت می شود و خیلی از هیجانات کاهش می یابد و در صورتی که زوجین سواد عاطفی نداشته باشند با مواجه شدن با این تغییرات رابطه عاطفی شان را با چالش رو به رو می کنند و حتی ممکن است زندگی شان را خاتمه دهند .

بلوغ عاطفی در کنار سواد عاطفی لازم است

ممکن است دختر و پسر به خاطر شرایط خانوادگی سواد عاطفی نداشته باشند . خیلی از انسان ها در ابراز عواطف شان عملکرد ضعیف دارند و بعضی افراد در فهم عواطف عاشقانه دچار کج فهمی هستند و نمی توانند احساسات شان را به درستی تحلیل کنند . در این جا مفهوم بلوغ عاطفی بیان می شود . فرد باید با دیده ها و شنیده هایش سواد عاطفی را به طور اکتسابی به دست آورد و از این طریق احساساتش را بشناسد و بر آن مسلط شود و در واقع به بلوغ عاطفی برسد .

زمانی که فرد احساسات خود را بشناسد و با دیگران بیان کند ، می گوییم فرد به بلوغ عاطفی رسیده است . این فرد می تواند به طور صحیحی احساسات خود را ابراز کند و احساسات دیگران را به خوبی شناسایی و درک کند . افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند در برقراری رابطه عاطفی عملکرد قوی تری خواهند داشت و ابراز احساسات و داشتن سواد عاطفی جزئی از هوش هیجانی آنها می باشد .

رشد عاطفی چگونه به وجود می آید ؟

رشد عاطفی از زمان تولد کودک شروع می شود و والدین نقش موثری در آن دارند . در واقع مادر اولین پیوند دهنده کودک با محیط بیرون است و نحوه تعامل او با کودک ، نحوه تعامل او با جهان خارج را تعیین می کند . هر چقدر دلبستگی بیشتر باشد جهان برای کودک امن تر خواهد بود . در صورتی که این احساس در طی دوران رشد و تکامل به بهبود نرسیده باشد ، فرد با این احساس وارد زندگی زناشویی می شود و احساس دلبستگی ایمنی نخواهد داشت . کودک از سن 2-3 سالگی با مفهوم " من " آشنا می شود و به دنبال کسب استقلال و هویت است . او به دلبستگی ایمن به مادر تکیه می کند و به دنبال دست یابی به  استقلال است .

استقلال عاطفی چگونه شکل می گیرد ؟

انتظار داریم در سن نوجوانی بلوغ هیجانی شخص کامل شود اما در بعضی مواقع یک زوج 30 ساله به مشاوره ازدواج مراجعه می کند و می گوید هنوز وارد رابطه عاطفی نشده و نگران از دست دادن آن است . در واقع فرد به این دلیل که در طی دوران رشد خود به بلوغ عاطفی نرسیده است ، زمانی که ازدواج می کند در رابطه عاطفی اش احساس ناایمنی دارد .

وابستگی بیش از حد یا فاصله گرفتن از همسر باعث دلبستگی ناایمن فرد است . این افراد در صورتی که با همسرشان اختلاف نظر جزئی پیدا کنند دچار آشفتگی و تنهایی مفرط می شوند . آنها گاهی به همسرشان متکی و وابسته هستند و نمی توانند در رابطه با همسرشان تعادل خود را حفظ کنند . درواقع آنها نمی توانند احساسات شان را به درستی بشناسند و احساسات همسرشان را درک کنند . برای این افراد هر اختلاف نظر ناشی از ناکامی در زندگی مشترک می باشد ، در حالیکه فردی که به بلوغ عاطفی رسیده باشد می تواند پاسخ منفی همسرش را بشنود و آن را قبول کند .

افراط در روابط عاطفی زوجین به شکل وابستگی بیش از حد و یا تفریط به معنای طرد کردن از جمله عادت افرادی است که در زمان رشد و تکامل خود دلبستگی ایمن را کسب نکرده اند . آنها نمی توانند در حین دوست داشتن از کسی فاصله بگیرند و دائم از تنها شدن می ترسد و وابستگی افراطی و بیمارگونه ای به همسرش دارد و نام آن را دوست داشتن می گذارد . این رفتار در طی دوران زندگی مشترک باعث خستگی همسران از هم می شود و زندگی شان را به جدایی و طلاق می کشد .